در دین درباره ی سستی و تنبلی چه گفته شده است؟
تنبل در لغت به معنای تنپرور است؛ کسی که مایل به کار نباشد و تن به کار ندهد و کسی که از کار گریزان است. [1] در زبان عربی واژهی "کسل" مترادف با تنبلی میباشد.[2] در اصطلاح علم اخلاق، به هرنوع بیمیلی و بیرغبتی به کار، تنبلی نمیگویند؛ زیرا در برخی از موارد، عامل گریزانی از کار، ضعف جسمانی و وجود یک بیماری جسمی است و گاهی نیز اهمیت نداشتن یک موضوع خاص در اعتقاد شخصی سبب بیرغبتی آن شخص برای انجام آن موضوع است؛ بهطوری که اگر اهمیت موضوعی برایش قطعی شود، با چابکی و نشاط انجامش میدهد و همهی جوانب کار را نیز رعایت میکند. از این رو در علوم تربیتی به کسی تنبل اطلاق میشود که شخص بدون داشتن کوچکترین ضعف جسمانی، مهمترین کارهای خود را به تأخیر انداخته و یا با اکراه و اجبار انجام میدهد.[3] تنبلی در آیات در قرآن از کسالت و تنبلی بهخصوص در کارهای نیک و در راه عبادت خدا، به زشتی یاد شده و این صفت از ویژگیهای منافقان برشمرده شده است. در دو آیه از آیات قرآن که از واژهی "کُسالی" در توصیف منافقان استفاده شده، بر این معنا دلالت دارد. «منافقان مىخواهند خدا را فریب دهند در حالى كه او آنها را فریب مىدهد و هنگامى كه به نماز برمىخیزند، با تنبلی برمىخیزند و در برابر مردم ریا مىكنند و خدا را جز اندكى یاد نمىنمایند!»[4] «هیچ چیز مانع قبول انفاقهاى آنها نشد، جز اینكه آنها به خدا و پیامبرش كافر شدند، و نماز بجا نمىآورند جز با تنبلی، و انفاق نمىكنند مگر با اجبار.»[5] چون نماز وسیلهی پیدایش حالت ارتباط با خداوند متعال و ظهور عبودیت و خضوع در مقابل خداوند متعال است، آنکه منافق باشد، چون در باطن کافر و مخالف است و هم طالب ارتباط و توجّه نیست، اگر نمازى مىخواند توأم با تكلّف و سستى خواهد بود. افرادی هم كه روى عادت نماز میخوانند، و هیچگونه علاقه و توجّهى به حقیقت نماز كه اظهار عبودیت و خضوع و خشوع است ندارند و از نماز جز حركات آن را درک نمی کنند، و نماز را چون باری بردوش خود میبینند که باید آن را بر زمین نهند، در این خصلت مانند منافقان میباشند، و با سستی برای ادای این فریضهی الهی قیام میکنند.[6] تنبلی در احادیث در سخنان رسول خدا(ص) و ائمهی اطهار(ع) نیز از تنبلی به زشتی یاد شده و همواره سفارش ایشان به دوستان و نزدیکانشان دوری از این صفت ناپسند بوده است: رسول خدا(ص) به امیرالمومنین(ع) چنین سفارش میکند: «ای علی(ع) از دو خصلت دوری کن: آزردگی خاطر و تنبلی...»[7] این سفارش تنها به امیرمومنان(ع) نیست؛ بلکه توصیهای است برای همهی کسانی که جویای آسایش دنیا و آخرت هستند. برای همین، هرگاه در روایات و سیرهی پیشوایان معصوم(ع) توجه و دقتنظر میشود، مشاهده میگردد که آنها نیز برای به دست آوردن آسایش هر دو جهان و رضایت خداوند مهربان، همواره در کار و تلاش و مجاهدت بودهاند و هیچگاه دیده نشد که این بزرگواران بر اثر سستی و تنبلی کار خود را بر دوش دیگران نهند و چون خود را رهبر و پیشوای مردم میبینند از تلاش و کوشش باز ایستند.[8] آثار و نتایج تنبلی بسیاری از عقب ماندگیهای انسانها چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی، مرهون همین خصیصهی پلید سستی و بیحالی و تنبلی است. در اینجا به برخی از این آثار به عنوان نمونه اشاره میگردد. أ) ادا نکردن حق پذیرش حقّ نیازمند ایستادگی و پایداری در راه آن است. بعضی از انسانها گرچه دوستدار حقاند و میل به ادای وظیفهی خویش در راه اجرای حق دارند، اما تنپروری و سستی مانع از انجام وظیفه میشود و همین امر سبب میگردد تا نتوانند وظایف خویش را در برابر خود و دیگران انجام دهند. امام صادق(ع) میفرماید: «از دو صفت بپرهیز؛ ملالت و تنبلى؛ اگر ملول باشى حق را تحمل نكنى و اگر تنبل باشى از اداى حق باز مانى».[9] حضرت على(ع) میفرمایند: «از تنبلی دورى كنید، زیرا هر كس تنبلی کند، نمیتواند حق خداوند را انجام دهد.»[10] کسی که در ادای حقوق دیگران سستی و تنبلی به خرج دهد، در احقاق حقوق خود نیز کاهل و تنبل خواهد بود. تأمین آزادی و احقاق حق هیچگاه با تنبلی به دست نخواهد آمد.[11] ب) فقر از مخرّبترین آثاری که تنبلی به دنبال دارد، دچار فقر شدن است. امیر مومنان(ع) در این باره چنین میفرماید: «آنگاه كه همه چیز جفت گشت؛ تنبلى و درماندگى با هم جفت شدند، و "فقر" محصول و ثمرهی آن دو گردید.»[12] فقر و نادارى فكر و اندیشهی آدمیان را به خود مشغول مىكند و بنیانهاى اخلاقى را به سستى مىكشاند و راه كفر و بىدینى را مىگشاید. به درستى كه نزدیك است كار فقر به كفر بكشد، و آن كه معاش ندارد، اعتقاد به معاد هم ندارد.[13] ج) سربار دیگران شدن از دیگر آثار و نتایجی که تنبلی به همراه دارد، محتاج و سربار دیگران بودن است. امام صادق(ع) فرمود: «در فراهم آوردن معیشت خود تنبل مباش، كه بار دوش دیگرى خواهى شد.»[14] با روحیه خواهش از دیگرى نمىتوان به خود باورى رسید. با تكیه به دیگران نمىتوان راه دشوار «حیات طیبه» را هموار نمود. آنکه خود را محتاج دیگران یابد فاقد امید و نشاط و اراده است. انسانهایى كه از درون زبون و خوار مىشوند، در رویارویى با مشكلات بیرونى فاقد توانایى لازم برای حل آنهایند.[15] د) بی بهره از دنیا و آخرت امام كاظم(ع) میفرماید، پدرم(ع) در سفارشی که به یکی از فرزندانش داشت چنین فرمود: «از تنبلى و ملالت بپرهیز! چه این دو، تو را از دست یافتن به بهرهات از دنیا و آخرت، باز مىدارند.»[16] آنان كه زندگى خود را به تنبلی مىآلایند و از تلاش و كوشش در زندگى این جهانى باز مىمانند، زندگى آن جهانى خود را نیز تباه مىسازند؛ زیرا كسى كه نتواند براى زندگى ملموس و نزدیك خود برنامهریزى كند، چگونه مىتواند براى زندگى ناملموس و دور خود برنامهریزى نماید؟ امام باقر(ع) میفرماید: «از مردى نفرت دارم كه در كار دنیاى خود تنبل باشد. آن كس كه در كار دنیاى خویش تنبل است، در كار آخرتش تنبلتر خواهد بود.»[17] ه) نرسیدن به آرزوها حضرت علی(ع) میفرماید: «هرکه سستی و تنبلیش استمرار یابد، به آرزویش نرسد.» [18] آدمی در مسیر زندگیش در پی آرزوهایی است که همیشه فکرش را به خود مشغول میدارد. اگر این آرزوها دور و دست نیافتنی نباشد، امید به زندگی و تلاش و کوشش را بیشتر میکند.[19] اما انسان سست و تنبل فرصتها را از دست داده، در نتیجه به هیچیک از آرزوهای خود دست نمییابد و همین امر سبب یأس و ناامیدی شده افسردگی را به همراه خواهد داشت. و) برآورده نشدن حاجات امام صادق(ع) به سفیان ثوری فرمود: «... از پیامبر(ص) چنین رسیده است: "گروههایى از امّت من دعایشان مستجاب نمىشود: ... و مردى كه در خانه مىنشیند و مىگوید: پروردگارا! روزى مرا برسان! و به طلب روزى بیرون نمىرود. خداى بزرگ به او مىگوید: اى بنده من! آیا راه را برای تو هموار نکردم و بدن سالم به تو ندادم، تا دنبال كار روى و روزى خود را به دست آورى؟..."» [20]
تاريخ : يکشنبه 13 ارديبهشت 1394 | 22:56 | نویسنده : محمد حسین قلعه شاخانی |
.: Weblog Themes By Pichak :.